موسیقی یکی از هدفهای زیباست که از ابتدای خلقت در نهاد طبیعت مستور بوده . آهنگ مرغان خوش نوا، وزش باد و حرکت برگ درختان، لغزش آب جویباران و ریزش آبشارها موسیقی ابتدائی بشر و اولین آموزگار انسان در آموختن این هنر بوده است.
موسیقی زبانی است که انسان به یاری آن می تواند کما بیش آنچه رادر ضمیر مکنون و مکتوم خویش دارد به میان آورد.
از سوی دیگر موسیقی وسیله ای است که یک موسیقیدان ( خلاق موسیقی ) بسته به احساس، دانسته های عمومی، جهان بینی و انسانیت خویش از آنچه که نزد استادان خود فرا گرفته و خود نیز آنها را به تجربه عملی گذارده، بهره گرفته و مکنونات قلبی، آرزوهای نهفته فردی و یا سرکوب شده اجتماعی را باز آفریند. اینک بی مناسبت نیست اندکی هم از تأثیر صنعت موسیقی گفته شود.
بعضی از هنرمندان خواسته اند هنرهای زیبا را با هم مقایسه کنند و شدت تأثیر یکی را بر دیگری بیان نمایند ( خصوصاً در تأثیر شعر و موسیقی و اهمیت یکی بر دیگری سخنها گفته اند ولی انگار تأثیر موسیقی در عموم بیش از شعر است و اگر شعر با موسیقی توأم شود و اثرش به مراتب بیش از موسیقی تنها و شعر بی آهنگ است.
توجه خاص جوانان ایرانی به موسیقی و شنیدن آهنگهای بی محتوا که متأسفانه بیشترین بخش موسیقی رادیوئی و تلویزیونی ما را تشکیل می دهند از طرفی و فراهم نمودن وسایل و موجباتی که بتوان موسیقی حقیقی را به گوش مردم رسانید از طرف دیگر مرا بر آن داشت که وضع این هنر را با روشی که دانشته و تغییراتی که به ندرت در آن راه یافته مورد تحقیق و بررسی قرار داده و نتایج آن را در اختیار خوانندگان علاقه مند به این هنر قرار دهم. بیان مسأله
امروزه یکی از مهمترین یکی از مؤثرترین عوامل تفریحی و سرگرم کننده برای جوانان ایرانی گوش دادن به موسیقی است. گرایشات مختلفی نسبت به انواع موسیقی در بین جوانان ایرانی وجود دارد.
جوانان امروز، داستان گذشته موسیقی ما را نمی دانند زیرا در این باره کتابی نوشته نشده است که بخوانند. موسیقی ما در محیطی اختصاصی به وجود آمده که چندان به مزاج اجتماع امروز نمی سازد. جوانان نغمه و آهنگی را طالبندکه به آن دل ببندند و سرگرم شوند. ولی چیزی را که می خواهند نمی جویند. پس دست به دامان موسیقی غربی می شوند. اما چون در همه کس مایه کافی برای فهم آن نیز پیدا نمی شود به ساده ترین نوع آن که همان جاز است دل خوش می دارند. ( خالقی ، 1372)
نوازندگان و خوانندگان هم که رگ خواب آنها را پیدا کرده اند آن سبک را به گوش ایشان می رسانند و به این ترتیب موسیقی ما را ضایع می کنند ( خالقی، 1366)
آن چه که یک شنونده موسیقی ـ شنونده ای که خود موسیقیدان نیست ـ از موسیقی دریافت می کند در واقع احساسی است تا تعقلی. با این حال هرچه او درباره روابط و تأثیرهای متقابل موسیقائی، آگاهی همه جانبه تری کسب کند. این آگاهیها او را بیشتر به دریافت این هنر یاری خواهد رساند. ( ل. ونیک ، ( 1973 ) ،منصوری ( 1366) .)
شاید بتوان گفت احساس شنونده غیر موسیقیدان ولی آگاه بر این روابط به تناسب آگاهیهای او، نزدیک تر به احساس موسیقی دانها و آفریننده یک قطعه موسیقی که او می شنود خواهد بود. ( ل . ونیک ( 1973 ) ،ؤ منصوری ( 1366) )
هر چه جوانان ما، شناخت گسترده تری بر عوامل ساختاری موسیقی، مانند ملودی، ریتم، حرکت و گونه های آن، تکرار و ;.. به دست آورند، به رابطه میان عوامل تشکیل دهنده موسیقی و احساسات خود بهتر پی خواهند برد و از موسیقی لذتی آگاهانه تر خواهند برد. ( منصوری ، 1382) خصوصیت هر تجربه موسیقائی بستگی به توانائی ما در شنیدن دارد. اولین قدم در راه پیشرفت قابلیت هنر گوش کردن اینست که چگونه نیروی خود را در درک موسیقی متمرکز کنیم. ( پور تراب، 1372)
انسان امروزی در وضع نا مساعدتری است زیرا تکنولوژی ما را از تمرکز باز داشته است. دنیای اصوات الکترونیک، ما را در ارتباط با موسیقی، لحظه ای و آنی بار آورده است ( خالقی، 1366)
اما سالن کنسرت جای دیگری است، در آن جا همه چیز در خدمت گوش دادن به موسیقی است. جو رسمی وادارمان می کند که شش دانگ حواسمان به موسیقی باشد. چراغها خاموش می شوند و گوشها آماده گرفتن اصوات هستند. (مری بویس، هنری جورج فالمیر 1957) گوش دادن اثر بخش به چیزی بیش از تمرکز و توجه نیاز دارد ( منصوری 1382)
در ایران آنچه که موسیقی مجاز نام گرفته است و بنا به تعریفی که وزرارت ارشاد از آن می کند: منعی در مورد نوع موسیقی و نوع ساختی آن وجود ندارد، تا آنجا که پیامدهای جسمانی و روانی نداشته باشد.
بخش دیگر به خوانندگان این نوع موسیقی ها باز می گردد که باعث جو سازی و ایجاد مشکلات دیگر نگردد. مشکل دیگری که این روزها در عرصه موسیقی در جامعه وجود دارد اینست که چرا موسیقی برای جوانان محدود و بدون تنوع است؟ و آیا جوانان به موسیقی فرا خور سن و روحیه شان احتیاجی ندارند؟ ( انتخابی فرد، مجله موسیقی برای جوانان، 1379)
می دانیم که مشکل اساسی موسیقی ما محدود بودن دامنه خلاقیتی آن است. مهم ترین علت این محدودیتی بدون تردید فقدان یک تئوری مدوّن بر اساس موسیقی سنتی ماست. ( علیزاده، مقاله سیر تجدد طلبی در موسیقی ایران، 1375)
باید اقرار کرد که اکثر موسیقی دانان شرقی در مقابل قدرت و به اصطلاح علمی بودن موسیقی غربی و یا تمدن ماشینی و مادی اروپا به کلی شخصیت خود را از دست داده و به تقلید از موسیقی غربی، به تحقیر یا انکار موسیقی ملی خود که اکثراً هم از آن بی اطلاعند دست زده اند ( تران وان، مقاله موسیقی شرقی ـ موسیقی غربی، کتاب ماهور، 1372)
جوانان منابعی سرشار از انرژی و خلاقیت هستند که اگر فرصت ابراز آن را پیدا نکنند افسرده و خموده می شوند. کارشناسان می گویند که سوق دادن دائمی جوانان به آرمانگرائی موسیقی گذشته و تنها فلسفه موسیقی باعث شده که جوانان در محاصره موسیقیهای مبتذل قرار بگیرند. ( انتخابی فرد، مجله موسیقی برای جوانان، 1379) . حال به بررسی این گرایشات درجوانان نسبت به موسیقی های مختلف می پردازیم و با توجه به آنچه که گفته شد علل موجده آن را بررسی می کنیم:
بیان اهداف: 1-) معرفی سبکهای مختلف و موسیقی و تعیین میزان گرایش جوانان ایرانی به هر سبک. 2-) بیان دلایل گرایش جوانان ایرانی به انواع سبکهای موسیقی. بیان فرضیات: 1-) جوانان ایرانی به موسیقیهای جاز و ریتمیک بیشتر از موسیقیهای سنتی ایرانی علاقه مندند. 2-) میان علاقه مندی جوانان ایرانی به موسقیهای غربی و ضعف علمی موسقیهای ایرانی رابطه وجود دارد. 3-) سطح آگاهی جوانان ایرانی از موسیقی می تواند در جلوگیری از ورود موسیقیهای غربی بی محتوا جلوگیری کند.
مطالعه پیشینه: درباره گرایشات جوانان ایرانی به موسیقی های مختلف خصوصاً موسیقی غربی پژوهشهایی انجام شده است که در این پژوهشها به بررسی علل این گرایشات، دلایل پسرفت موسیقی ایرانی، نوگرائی در موسیقی ایران و امکانات لازم برای یادگیری موسیقی که در دسترس کودکان و جوانان وجود دارد. پرداخته شده است.
در مقاله « محدود و بی تنوع، نوشته کاملیا انتخابی فرد در مجله موسیقی برای جوانان » آمده است: ژیلبر روژه موسیقی شناس در کتابی درباره موسیقی و خلسه می پرسد که آیا موسیقی دارای چنان قدرت مرموزی است که انسان را به حالت جنونی که یونانیان باستان آن را « مانیا » می گفتند دچار کند؟ در این مقاله انتخابی فرد می گوید : پاپ وراک پرطرفدارترین نوع تقاضاهای موسیقی هستند. آیا تب موسیقی پر هیجان و جوان و زنده اشکال عمده ای برای ساختار جامعه ایجاد می کند؟
در این مقاله انتخابی فرد به مصاحبه با جوانان پرداخته و نظر آنها را راجع به موسیقی مورد علاقه شان جویا شده است: عرفان زرگری 17 ساله می گوید : من موسیقی با صدای بلند و رتیم تند دوست دارم و صدای موسیقی باید خیلی بلند باشد تا پایین و بالا بپرم. فریده رضائی 25 ساله می گوید : جوانان چیز زیادی نمی خواهند و می گویند همین نوارهای شاد و پر انرژی که به صورت مجاز به فروش می رسد باید امکان آن را پیدا کند که به شکل کنسرت عرضه شود و جوانان بتوانند اوقات فراقت خود را در آنجا بگذرانند و تخلیه کننده انرژی شان باشد. علیرضا شهرستانی 30 ساله می گوید : حتی در کشورهای عربی خوانندگان محبوب جوانان می آیند و برنامه های وسیع و گسترده می گذارند. جوانان به تحرک، به موزیک و به نشاط احتیاج دارند.
در این مقاله مصاحبه های بسیاری نقل شده است که همه بیانگر این موضوعند که جوانان نیاز به موسیقی شاد دارند و موسیقی سنتی ایرانی نمی تواند هیجانات جوانان ایرانی را ارضاء کند. در این مقاله آمده است که ژیلبر روژه نقل می کند که تأثیر موسیقی بر اسکندر چنان بود که می شد وی را با آن از بحبوحه جنگ روانه مجلس جشنی ملایم نمود. البته در این تحقیق ( انتخابی فرد ) جای انتقاد نیز وجود دارد زیرا او با جوانانی در سنین مختلف به مصاحبه پرداخته است و طبق آن نتیجه گیری کرده است حال آن که سن خود عامل مؤثری بر گرایش به موسیقی است چنانکه نوجوانان بیش از جوانان کاملتر، به موسیقیهای ریتمیک و جاز علاقه مندند. در مقاله دیگری با عنوان نوگرایی در موسیقی ایرانی نوشته آقای حسین علیزاده به بخشهائی از کتاب نگرشی نو بر تئوری موسیقی ایران نوشته داریوش طلائی اشاره شده است که می گوید : (( هدف ما ارائه راهی است نو برای درک موسیقی ایرانی با استفاده از انواع موسیقی های زنده ای که در ایران داریم. )) در این مقاله ( علیزاده ) به بررسی نوگرائی در موسیقی ایرانی پرداخته شده است و تفاوت میان نوگرائی و نوشوندگی بیان شده است که عبارتست از : نوگرائی ( مدرنیسم یا فعالیتی آگاهانه برای ایجاد تحول و تحرک رو به جلو توسط فرد یا گروهی ) و نوشوندگی ( مدرنیته که عبارتست از آنچه که در موسیقی ایران اتفاق افتاده و آن را از آنچه که در گذشته بوده متمایز می کند) این مقاله بسیار گسترده و طولانی است و در عین حال مفاهیم بسیار مهمی را بیان می کند که همه مستند و مستدل هستند. در فصلنامه موسیقی ایران در مقاله ماهور در مقاله ای با عنوان چند صدائی در موسیقی ایران نوشته حسین دهلوی آمده است که: « تحول پایه و اساس هر هنری است. ملل غرب نیز سالهای سال این راه را پیموده اند و حتی امروزه موسیقی هایدن و موزات نیز برایشان جالب نیست و به همین دلیل به دنیای موسقی مدرن روی آورده اند.»
در همین فصلنامه در مقاله ای از تران وان با عنوان موسیقی شرقی ـ موسیقی غربی آمده است : « نتیجه این نگاه اجمالی به سیر تاریخی موسیقی ایرانی به ویژه در گذشته نشان می دهد که بزرگترین عاملی که نقش بازدارنده رشد و تکامل هنری و فرهنگی در ایران را داشته است، گسستگی و انقطاع فرهنگی و تاریخی است و فقدان یک سنت دموکراتیک بسیاری از دستاوردها و تجربه های زندگی فرهنگی اجتماعی و سیاسی ما را بر باد داده است.»
این مقالات بیشتر به بررسی علل گرایش به موسیقیهای مدرن و جدید پرداخته است که این می تواند آغازی برای راهی که من در پیش گرفته ام باشد. در مقاله علل پسرفت موسیقی ایرانی نوشته علوی آمده است : « چرا موسیقی ایرانی ترقی نکرده است؟ یکی از دلایل این امر، بی علاقگی مردم در امر فراگرفتن موسیقی است. در گذشته هر کس که شور و شوق هنر را در خود می یافت لااقل ده پانزده سال از عمر خود را صرف آموختن آن هنر می کرد. ولی امروز آنهائی که به هنر موسیقی علاقه نشان می دهند، می خواهند آن را طی چند ماه یاد بگیرند. »
در این مقاله در جای دیگری آمده است که : « چون در مذهب اسلام موسیقی با اشکالاتی همراه است لذا موسیقی از راه تعزیه وارد شده است، مثل اینکه به اعتبار حرمت غناء ، موسیقی حرام است ولی تلاوت قرآن به آواز خوش عیبی ندارد و اگر خب دقت شود موسیقی ایرانی، تمام قطعاتش در تعزیه های سابق محفوظ بوده و شاید هزار بار یا بیشتر جلسه تعزیه داشته ایم»
در مقاله محمد محمدی با عنوان برای کودکانمان موسیقی ایرانی نداریم، می خوانیم که : « اهمیت موسیقی و هنر در کمک به بروز ابتکارات نهفته است اما کاربرد نادرست آنها، تنها سبب دنباله روی و عدم تحرک در سبکها می شود در حالی که می توان با استفاده صحیح از آنها، نظیر آنچه در سایر درسها و فعالیتها مطرح است، ویژگیهای شخصیتی و خلاقیتی کودکان را رشد داد. »
مطالعه این مقالات و تحقیقات راه را برای من باز کرد تا تحقیق جامعتر و کاملتری را در پیش رو داشته باشم.
« خلاصه ای از یک گفتگو با یک موسیقیدان» بزرگترین ویژگی موسیقی این است که انسان را از حالت عادی خارج می کند یعنی به سوی حالتهای مثبت و یا منفی می کشاند. پس هر کس که موسیقی گوش می دهد از شنیدن آن انتظاراتی دارد. موسیقی دانان بزرگ دنیا هیچ موسیقی را مبتذل نمی دانند چون آنها از نظر فرهنگی انسانها را آزاد قلمداد می کنند. ولی در جوامعی که ایدئولوژی رایج است طبق آن مذهب یا دین موسیقی تعریف می شود. مثلاً در کشوری مثل ایران که یک کشور مسلمان است چون در اسلام هیجان زیاد و او خود بیخود شدن توسط وسیله خاصی مثل موسیقی مجاز نمی باشد موسیقی شکل دیگری دارد. به همین خاطر چون در جوامع غربی و مدرن سرعتی و هیجان نقش مهمی در زندگی انسانها دارند موسیقی هائی ساخته می شوند که سرعتی و هیجان انگیز باشد. که به خاطر همین ویژگی، این موسیقیها در جامعه و مذهب ما جایگاهی ندارند ( موسیقیهای تند غربی) و اما در مورد موسیقی ایرانی و سنتی: ما ایرانیان در گذشته های دور انسانهای متمدن و پیشرفته ای بوده ایم و امروزه به همین دلیل ادعای فرهنگی زیادی داریم. موسیقی سنتی ما نیز برگرفته از همان قرون گذشته است و از آن زمان ادامه یافته و پیشرفتهایی نیز داشته است که البته به اندازه کافی با دیگر پیشرفتهای زندگیمان همگام نبوده است. و البته به علت تکرار زیاد و قدمتی که دارند زیاد برای انسانهای امروزی جذاب و جالب نیستند. این به آن معنا نیست که زیبایی و اصالت خود را از دست داده باشند بلکه می توان آنها را به چیزهایی با ارزش و قیمتی تشبیه کرد که در موزه نگهداری می شود. ارزش دادن به اصالتها و گذشته های بزرگ ایرانی، وظیفه هر ایرانی است ولی این نباید باعث شود که از زندگی مدرن و البته هماهنگ با معیارهای دینی دور بمانند. به همین دلیل است که جوانان و نوجوانان امروزی رو به غرب و ابتذال می برند. و دلیل دیگر این است که افرادی که مسن تر هستند و قبلاً موسیقی سنتی گوش می دادند از بعضی از این موسیقیهائی که ما به آنها مبتذل می گوئیم استقبال می کنند. هر کسی که سنتی می خواند و می نویسد از گذشته های دور می نویسد و تکراری است. در آخر بحث مهم، موسیقیهای کامپیوتری است که باید در تمام دنیا از شیوع آن جلوگیری شود تا جای آکوستیک را نگیرد.
« معرفی مفاهیم اساسی موسیقی» « صوت» صوت یا صدا از ارتعاش اجسام صدا دار حاصل می شود، ارتعاشات جسم صدا دار در هوا تولید امواجی می کند و این موجها هوا را مرتعش کرده صدا را به گوش ما می رساند. پرده صماخ که در داخل گوش واقع شده از اثر ارتعاشات هوا لرزیده صدا در گوش ما تولید می کند و ما صدائی که حادث شده می شنویم.
« صدای موسیقی و صدای غیر موسیقی» صدای موسیقی ماند صوت انسانی است یا صداهائی که از آلات موسیقی حادث می شود. صدای غیر موسیقی مثل خش خش قلم است روی صفحه کاغذ. البته موسیقی صنعتی ترکیب صداهائیست که نوسانهایشان منظم و قابل شمردن است. آنهم در حدود معینی زیرا ما صدائی را می شنویم که در ثانیه 32 نوسان کمتر و از 7552 نوسان بیشتر نداشته باشد. صدای موسیقی را بوسیله علاماتی که نت نامیده می شود، می نویسند، خوشبختانه خط موسیقی بین المللی است بطوری که هر ملتی می تواند موسیقی ملل دیگر را بنوازد بدون اینکه بزبان آن ملت آشنا باشد. نوتهای موسیقی روی خطوطی موسوم به خطوط حامل نوشته می شود: حامل: حامل عبارتیست از پنج خط افقی که با فواصل مساوی به موازات یکدیگر رسم می شود و نوتها روی آن خطوط یا بین آنها نوشته می شود. خطوط حامل از پائین به بالا شماره گذاری می شوند.
« نوت»: نوتهای موسیقی هفت است: دو ، رِ ، می ، فا ، سو ، لا ، سی. این نوتها با علامات مخصوصی که شبیه به میخ است روی حامل قرار می گیرد.
« کلید»: برای اینکه نوتهای هفت گانه فوق را روی خطوط حامل بنویسیم باید کلیدی در دست داشته باشیم که بدانیم هر نوتی را در کجای حامل قرار دهیم. برای این مقصود کلیدی انتخاب کرده و نام « سُل » را روی آن گذارده ایم. چون این کلید از روی خط دوم حامل شروع می شود و بکلید سُل موسوم است. هر نوتی را که روی خط دوم واقع شود نت سُل می نامیم.